سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزل عاشقانه

این غزل را به خاطر عشق به مولا و معشوق تمام چشم انتظاران عالم تشیع سروده ام. باشد که حضرت صاحب الزمان(ارواحنا له الفداء) عنایتی نمایند و ما را جزء دوستداران خود بدانند

 

 

 ماه من آمد برون از خیمه و خرگاه و خویش
گو به ماه آسمان ناید برون از ماه پیش

این زمام رامشگرم هر لحظه سازی میزنم

بو که افتم در نظر در چشم آن رعنا نقیش

محتسب دیوانه ام خوانده زپیش خاص و عام

محتسب را نیست آگه از من و از حا خویش

مستیم اند برون و آه من رازی درون

جانفزا باشد همین آه و همان مستانه کیش

جای نارنج میبرند دستان خود را عقلان

من که مجنونم نبرم دل ز رعنای روی خویش

مات من خلق جهان و دلبرم گردیده اند

گرچه من گردیده ام در پیش دلبر مات و کیش

عشق اگر با زائر شیرین سخن پهلو زند

عاشقان را سخره می گیرد زمسلکهی خویش